رد شدن به محتوای اصلی

ارد بزرگ میگوید: یک آموزگار میتواند با رفتار و گفتارش کشوری را دگرگون کند.

ارد بزرگ میگوید: دانش آموزان، جوانه های برخواسته از وجود آموزگاران اند که با آسمانها می آمیزند و ریشه گاهشان همان خاک پر ارزش است

ارد بزرگ میگوید: یک آموزگار میتواند با رفتار و گفتارش کشوری را دگرگون کند.


چو گویی که: "فامِ خرد توختم / همه هرچه بایستم آموختم"
یکی نغز بازی کند روزگار / که بنشاندت پیش آموزگار (حکیم ابوالقاسم فردوسی)

بارورگری از آسمانهاست. بارورشوندگی از زمین است، و از پیوند میان این دو است که انسان زاییده میشود.
«در تاریخ دین، پیوند میان آسمان و زمین به عنوان نخستین اروسی سپند که خدایان نیز از آن پیروی میکنند ستوده شده است. (میرچاالیاده؛ رساله در تاریخ ادیان؛رویه 237)»
«اساطیر یونان و روم نیز بر همسری آسمان و زمین [اورانوس و گایا] گواهی میدهند (اساطیر یونان و روم؛سعید فاطمی؛رویه 17)»
«بر اساس اسطوره ی چینی آفرینش آسمانها و زمین از دو بن پارِ یانگ[نرینه؛اسمان] و یین[مادینه؛زمین] به هستی درآمده است و در پی این آمیزش انسان پدید میآید (اساطیر چین؛آنتونی کریستی رویه 73 تا 76)»
پیوند اسطوره ای میان آسمان و زمین به گونه ای استعاره ای در گفتار شاعران و اندیشه وران گیتی راه یافته است.

بزد نای رویین و بربست کوس / همی آسمان بر زمین داد بوس [شاهنامه]

از پیوند میان خاک اهورایی ایران، با اندیشه های آسمانی فرزانگانش، فرزندان این مرز و بوم زاده میشوند. گیاهانی که ریشه در خاک مام میهن دارند و بارورند از آن رو، که باران اندیشه ی ایرانی، یگانه، بر آنان میبارد. در این میان، بارورترینِ روییدنیها، گیاهانی اند که آگاهانه رازی با آسمان دارند. نژادگانی از تبارِ ایران زمین که تخمه ی اهوراییِ اندیشه ی ایرانی را در زهدان خود میپرورند و از آن گلهایی میرویانند تا بدست ایشان، پایستگی کشور خویش را بر گیتی مُهر زنند.

این گیاهان، آموزگارانند که با گفتارشان، کشوری را دگرگونه میسازند.
جوانه های برخاسته از ساقه ی آموزگاران، زایایی خاک مادر خویش، ایران را نمایان میسازند. خاکی که همیشه بر وی رشک برده اند، و برای نابودیِ جوانه هایش با آسمان اندیشه اش ستیزیده اند. ساقه های آموزگارش را درو کرده و بر خاکش نمک پاشیده اند. اما همیشه و همیشه، ایران چون سروهای روییده در خاکش پابرجا میماند.

کنت دو گوبینو میگوید: من به کسانی که تلاش دارند به این سرزمین یورش آورده و نابودش سازند، یک بار برای همیشه هشدار میدهم که ایران چون سنگی خارا، همه ی جنگها و تجزیه ها و گردنکشی های بیگانگان را پشت سر میگذارد و باز بر جا میماند. بیهوده کوشش نکنید. ایران ایرانست.

آیینهایی نیز هستند که کوشش میکنند گیاهان را با جوانه هایشان، بر فراز خاک و نه در میان خاک بپرورند.
گیتی را جایگاهی پست و تیره (دنی؛دنیا) میدانند و بر این باورند که رویش را میتوان در آسمانها، تنها با سوشرِ نرینه و بی پیوند با زمینِ مادینه بارور کرد. از این دسته اند، صوفیان و گیتی ناباوران. که زاینده نیستند، چرا که ریشه در خاک ندارند، که خاک چون مادر است و بی زهدان مادر، کدامین زایندگی، درنگِ آبستنی می یابد؟

پس بدانید و باور داشته باشید، آموزگارانی که اندیشه شان ریشه در خاک این مرز و بوم ندارد، یا ریشه در مرداب و لجنزار دارند که گیاهان مردابی میپرورند و یا بر سنگلاخ میرویند که بار و بر ندارند.
«روزی برزیگری برای بذرافشانی بیرون رفت. چون بذر میپاشید، برخی در راه افتاد و پرندگان آمدند و خوردند. برخی دیگر بر زمین سنگلاخ افتاد که خاک چندانی نداشت؛ پس زود سبز شد، چراکه خاک کم عمق بود. اما چون خورشید برآمد، سوخت و خشکید، زیرا ریشه نداشت. برخی میان خارها افتاد، خارها نمو کرده آنها را خفه کردند. اما باقی بذرها بر زمین نیکو افتاد و بار آورد؛ برخی صدها برابر، برخی شصت برابر و ... (انجیل متی 13: 1-14)»

از این روست که :


در این میان سه گونه آموزگار داریم:

- آموزگار نیک
- آموزگار خام
- آموزگار بد

"آموزگار نیک"، ریشه هایی که از آن برآمده را میفهمد، به همین شوند جوانه هایی که از وی میرویند، دانش آموزانی خواهند بود که سرافرازی میهن خویش در آینده را تضمین میکنند. چنین آموزگارانی، همانگونه که "ارد" به درستی می اندیشد، فرشتگانی آسمانی اند که با روشنی خویش، برای آیندگان شکوه به ارمغان می آورند:

ارد بزرگ میگوید: آموزگار بالهای بزرگیست که دانش آموز را به فرای آنچه میداند، میبرد. آن "فرا" اگر روشنی باشد، دودمانهای آینده را شکوهی شگفت انگیز فراخواهد گرفت

"آموزگارِ خام"، آموزگاریست پیوند ناخورده و ناآشنا با اندیشه ها و ریشه های بر و بوم خویش. او با دانش اندک خویش نمیتواند به باروری فرهنگ خویش یاری رساند. گاهی هم شوربختانه پیش می آید که او از بن "زایندگی" را نمیفهمد. جوانه های وی، دانش آموزانی خواهند بود، که بی ریشگی و سرگردانی خویش را از آموزنده ی خویش برماند میگیرند. و صد افسوس به کشوری با چنین آموزگاران ناباروری:

ارد بزرگ میگوید: یک آموزگار خام میتواند شاگردان خویش را برای همه ی زندگی سرگردان کند

«"آموزگار بد"، [دوش سس تیش]، پیام راستین را برمیگرداند، با گفتارش شیوه ی درست و خرد زندگی را تباه میسازد و نیروی گران بهای نبکِ اندیشه را از آدمی دور میکند. بدین وسیله با گفتارم که سرچشمه مینویی و اخلاقی دارد، ای مزدا و ای اشا از رفتار آموزگار بد دادخواهی میکنم (یسنا: هات 32 بند 9؛ گاتاهای دکتر آبتین ساسانفر)»
چنین راهنمای هرزه گو و ویرانگری هرگز از یاد مردم بهره مند نخواهد شد (یسنا؛ هات 31 بند 10)

ارد بزرگ میگوید: آموزگاری، عشق است. چنین جایگاهی بدست غیر مباد

چه اگر نادانسته، پایگاه آموزش را به دستان اهریمنی چنین آموزگارانی نهیم، آنگاه است که:

این مرد بد نهاد آموزشها و سخنان درست را بر میگرداند و میکیبد [تحریف میکند]. هم اوست که کشتزارها را ویران میکند و بر روی مرد پارسا جنگ افزار میکشد (یسنا؛ هات 32 بند 10)


مسعود اسپنتمان
انجمن گل سرخ
http://30min.mastertopforum.net/-vt348.html

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

Book 11 - Bakhshe 1

آخرین نوشته استاد فرزانه شیدا در کتاب یازده جلدی بعد سوم آرمان نامه برای آنکه بزرگ شیروان را بشناسیم لاجرم باید ببینیم آنچه او باعث اش شده چه بوده و به کدام سو ما را می برد . کتاب نفیس و پر ارزش یازده جلدی "بعد سوم آرمان نامه ارد بزرگ" به قلم توانای استاد بانو فرازنه شیدا گنجینه ایی ست که برای تاریخ و آینده باقی خواهد ماند . استاد همدانی از سختی ها و مرارت های بانو شیدا برایم بسیار گفت و دانستم که استاد شیدا به قول جناب آقای همدانی جواهر شعر و ادب ایران زمین است . ایشان با دردهای عضلانی شدید در دست های خویش باز هم هزاران ساعت و صدهها روز از زندگی خویش را صرف نگارش این کتاب عظیم نموده است . برای این استاد فرزانه و فرهیخته کشورمان آرزوی بهروزی ، شادی و سعادت می کنیم . از شما دعوت می کنم به نظرات استاد بانو فرزانه شیدا در مورد ارد بزرگ و همچنین درد دلها و سختی هایی که در هنگام نگارش این کتاب متحمل شده اند توجه فرمایید : درطی بررسی وتفسیر فرگردهای آرمان نامه فیلسوف بزرگ وارزشمند ایرانی *ارد بزرگ همواره در این فکر بوده ام که اندیشه های ناب ومعنوی این بزرگ

جذابه های گردشگری و بی مانند لرستان

لرستان جلوه‌گاه زیبایی‌های ناب، گوشه‌ای پرفرو شکوه از فرهنگ و تاریخ ایران. دیار گنبدهای آبی و طلایی مساجدی که یادگار هنرمندان است. سرزمین مناره‌های بلند و گلدسته‌های صدای همیشه سبز اذان. اینجا لرستان است مجموعه‌ای از جلوه‌های حیرت انگیز مذهب، طبیعت و تاریخ. در جای جای این دیار دیدنی، آثار و ابنیه و ابزار و آلاتی به چشم می‌خورد که دل به تاریخ سپرده‌اند تا یاد خالقان هنرمند خود را همیشگی سازند. مناظر شگفت آور، گیسوی رها شده آبشاران، دشت‌های تا بی‌نهایت سبز، کوه‌های مغرور، تالاب‌ها این اطراقگاه‌های پرطنطنه پرندگان کمیاب، هر یک آدمی را به تحسین وا می‌دارند. ابزار و آلات سنگی و مفرغی این جان مایه هنری قوم کاسیت، راه‌ها و پل‌هایی که قدمت دو هزار ساله‌شان پر از خاطرات کوچ و ماندگاری است. رودهایی که سردرگوش صخره‌ها دنیا را صدا می‌کنند برای هر بیننده خاطره‌ای می‌شوند تا سرافرازی ایران زمین را برای همیشه در جان خود داشته باشد. استان لرستان با گسترده‌ای نزدیک به 30هزار کیلومتر مربع در غرب ایران در بخش میانی زاگرس قرار گرفته و بین استان‌های همدان، مرکزی، اصفهان، خوزستان، ایلام و کرمانشاه محصور است

کتاب نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسان

نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسان گردآوری و پیشگفتار : شقایق شاهی پیشگفتار : سلام بی پایان خدمت همه هم وطنان تقدیم میکنم. مدتها بود به میتینگ افغان سر نزده بودم رفتم تا ببینم چه گفتگوهای بین دوستان برقرار است که با نوشته علی احمد قندهاری ( که شخصا فکر می کنم ایشان همان دکتر سید خلیل الله هاشمیان باشد ) برخوردم . نکته جالب و اندوهناک گپ ایشان و مصداقی که برای آن آورده بودند یعنی سخنان آقای دکتر سید خلیل الله هاشمیان ! سرشار از ناسزا و دشنام نسبت به آدمهای مهم و نام آشنایی همانند ارد بزرگ و احمد شاه مسعود بود . تا جائیکه به یاد دارم احمدشاه مسعود هیچ گاه در مورد تغییر نام افغانستان نظر آشکاری نداده اند اما بنا بر دانش و خرد خود نام سخیف افغان ، که مال قبیله پشتون را شاید نمی پذیرفت . در مورد دانشمند دوراندیش ایرانی و دوست احمدشاه مسعود یعنی ارد بزرگ هم به همین ترتیب ، جای به خاطر ندارم که گفته ایی ، چیزی در مورد تغییر نام افغانستان داشته باشند . البته ایشان به نام قاره آسیا بر مناطقی که در حوزه