رد شدن به محتوای اصلی

بن و ریشه هستی

ارد بزرگ می گوید : بن و ریشه هستی مانند گردونه ای دوار است که همه چیز را گرد رسم کرده است برسان : گردش روزها ، چرخش اختران و ستارگان ، چرخش آب بر روی زمین ، زایش و مرگ ، نیکی و بدی ، گردش خون در بدن ، حرکت اتم و …


یکی از تفاوتهای بنیادین اندیشه ی ایرانی و سامی، نگرش گردونه ای آریاییان به هستی و پدیده هایش است. جهان اندیشه ی ایرانی، "پس از مرگ" نیز دارد چرا که آنها هرگز به "آخر خط" نمیرسند، هر پایانی برای ایشان سرآغازی دیگر است، زیرا مرگ را پسرفتی اهریمنانه میدانند. به وارون، در اندیشه ی سامیان، هستی و به ویژه زمان ساختاری راسته ای [خطی] دارد. سامیان بر این باورند که جهان روزی آغازیده است و روزی میمیرد، آنها زمان را دارای آغاز و پایان میدانند. در حالی که هندیان آریایی به تناسخ [گردش همیشگی روانها در تن] باور دارند. ایرانیان زروانگرا نیز، زمان را به چهار دوره سه هزار ساله بخش میکردند دوره نخست که آفرینش، مینوی است. دوره دوم یا بندهشن که اورمزد هستی را می آفریند، بی آنکه اهریمن را بدان راهی باشد. دوره سوم یا گمیچشن که اهریمن هستی را با بدی می آلاید و در پایان، سه هزاره انجامین یا ویچارشن که در میان نیکی و بدی جداسری می افتد..... و این چرخه تا همیشه پایدار و پیوسته است. گواه این نگرش، واژه ی "یاره" در ادب پارسی [در چم دستبند، طوق] است که با واژه ی "year" در زبان انگلیسی همریشه اند و هر دو بر گردونگی و گردی و بی پایانی دلالت دارند.... به همین شوند، یهودیان سامی نژاد به دو گروه بخش میشوند، صدوقیان و فریسیان, که نخستین دسته، به جهان پس از مرگ باور ندارند اما گروه دوم در چیرگی ایرانیان بر بابل، اندبشه ی آریایی گردونگی زمان و پیرو آن نگرش چهان پس از مرگ را پذیرا شدند. گردونگی و گردش، گونه ای پویایی است، هر باشنده ی سامانه، در هر کجای اندامواره که میپوید، خود را آغاز و پایان نمیداند و نمی ایستید،

او در هر درنگ از "بودن" به "شدن" میرسد. ازین روست که واژه ی منفعل و بیکنش "تقدیر" که دلالت بر "سرنوشتی بی دگرگونی و کم و کاست برای آدمی" دارد، در اندیشه ی ایرانی با واژه ی کنشگر "بُوِش" به گفتار میرسد، که از مصدر "بودن" که در گذشته و اکنون روی میدهد، با "ش" به آینده پیوند میخورد، ازین رو پویایی و جنبش از بودن به شدن را نشان میدهد. این پویایی گردونه ای، با شادی در همپیوندی اند. چرا که جمعه و شنبه و یکشنبه (آدینه های سامی مسلمانان، یهودیان، مسیحیان) از گونه ی آرامش همراه با رخوت و سستی، همانند "خدا 6 روزه جهان را آفرید و روز هفتم استراحت کرد" میباشند، اما ایرانیان، درازگاهی؛ "هفته" نداشتند بلکه در درازای هر ماه، روزهای رامش را، با شادی و پویایی در جنبش بودند.
نوروز که در آغاز هر سال شکوه خود را بر پهنه ی بهار میگستراند، یکی دیگر از گردونگی های طبیعت است. (تنی چند از پژوهشگران باختری و پیرو آنها مهرداد بهار، آیین نوروز را دنباله رو آیین زنده گردی خدای شهید در میان رودان، و پیرو آن جشنی سامی میداند)
از جلوه گاههای مهم گردونگی گیتی میتوان چامه پارسی را نمونه آورد:
"گردش" سال فقط یک شب یلدا دارد / من بدون تو هزاران شب یلدا دارم
پراکند "گرد" جهان موبدان / نهاد از بر آذران، "گنبدان" (فردوسی پاکزاد)
درخت تو گر بار دانش بگیرد / به زیر آوری "چرخ" نیلوفری را (ناصر خسرو)
و ..........
در اوستا میخوانیم که "مهر فراخ چراگاه" هر روز سوار بر "گردونه خورشید" از فراز کوه هرابرزئیتی به جنبش در می آید و سراسر گیتی را میپیماید ........ در هنر دبیره ی ایرانی نیز گردی و گردونگی بر راستا-نگاری میچربد که خود نمونه ای از روان عرفانی-ایرانی است. به ویژه در معماری که مزگت های ایرانی کهسازه هایی همسان با نمونه ی آسمانی خود هستند.


مسعود اسپنتمان
انجمن گل سرخ
http://30min.mastertopforum.net/-vt348.html

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

Book 11 - Bakhshe 1

آخرین نوشته استاد فرزانه شیدا در کتاب یازده جلدی بعد سوم آرمان نامه برای آنکه بزرگ شیروان را بشناسیم لاجرم باید ببینیم آنچه او باعث اش شده چه بوده و به کدام سو ما را می برد . کتاب نفیس و پر ارزش یازده جلدی "بعد سوم آرمان نامه ارد بزرگ" به قلم توانای استاد بانو فرازنه شیدا گنجینه ایی ست که برای تاریخ و آینده باقی خواهد ماند . استاد همدانی از سختی ها و مرارت های بانو شیدا برایم بسیار گفت و دانستم که استاد شیدا به قول جناب آقای همدانی جواهر شعر و ادب ایران زمین است . ایشان با دردهای عضلانی شدید در دست های خویش باز هم هزاران ساعت و صدهها روز از زندگی خویش را صرف نگارش این کتاب عظیم نموده است . برای این استاد فرزانه و فرهیخته کشورمان آرزوی بهروزی ، شادی و سعادت می کنیم . از شما دعوت می کنم به نظرات استاد بانو فرزانه شیدا در مورد ارد بزرگ و همچنین درد دلها و سختی هایی که در هنگام نگارش این کتاب متحمل شده اند توجه فرمایید : درطی بررسی وتفسیر فرگردهای آرمان نامه فیلسوف بزرگ وارزشمند ایرانی *ارد بزرگ همواره در این فکر بوده ام که اندیشه های ناب ومعنوی این بزرگ

جذابه های گردشگری و بی مانند لرستان

لرستان جلوه‌گاه زیبایی‌های ناب، گوشه‌ای پرفرو شکوه از فرهنگ و تاریخ ایران. دیار گنبدهای آبی و طلایی مساجدی که یادگار هنرمندان است. سرزمین مناره‌های بلند و گلدسته‌های صدای همیشه سبز اذان. اینجا لرستان است مجموعه‌ای از جلوه‌های حیرت انگیز مذهب، طبیعت و تاریخ. در جای جای این دیار دیدنی، آثار و ابنیه و ابزار و آلاتی به چشم می‌خورد که دل به تاریخ سپرده‌اند تا یاد خالقان هنرمند خود را همیشگی سازند. مناظر شگفت آور، گیسوی رها شده آبشاران، دشت‌های تا بی‌نهایت سبز، کوه‌های مغرور، تالاب‌ها این اطراقگاه‌های پرطنطنه پرندگان کمیاب، هر یک آدمی را به تحسین وا می‌دارند. ابزار و آلات سنگی و مفرغی این جان مایه هنری قوم کاسیت، راه‌ها و پل‌هایی که قدمت دو هزار ساله‌شان پر از خاطرات کوچ و ماندگاری است. رودهایی که سردرگوش صخره‌ها دنیا را صدا می‌کنند برای هر بیننده خاطره‌ای می‌شوند تا سرافرازی ایران زمین را برای همیشه در جان خود داشته باشد. استان لرستان با گسترده‌ای نزدیک به 30هزار کیلومتر مربع در غرب ایران در بخش میانی زاگرس قرار گرفته و بین استان‌های همدان، مرکزی، اصفهان، خوزستان، ایلام و کرمانشاه محصور است

کتاب نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسان

نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسان گردآوری و پیشگفتار : شقایق شاهی پیشگفتار : سلام بی پایان خدمت همه هم وطنان تقدیم میکنم. مدتها بود به میتینگ افغان سر نزده بودم رفتم تا ببینم چه گفتگوهای بین دوستان برقرار است که با نوشته علی احمد قندهاری ( که شخصا فکر می کنم ایشان همان دکتر سید خلیل الله هاشمیان باشد ) برخوردم . نکته جالب و اندوهناک گپ ایشان و مصداقی که برای آن آورده بودند یعنی سخنان آقای دکتر سید خلیل الله هاشمیان ! سرشار از ناسزا و دشنام نسبت به آدمهای مهم و نام آشنایی همانند ارد بزرگ و احمد شاه مسعود بود . تا جائیکه به یاد دارم احمدشاه مسعود هیچ گاه در مورد تغییر نام افغانستان نظر آشکاری نداده اند اما بنا بر دانش و خرد خود نام سخیف افغان ، که مال قبیله پشتون را شاید نمی پذیرفت . در مورد دانشمند دوراندیش ایرانی و دوست احمدشاه مسعود یعنی ارد بزرگ هم به همین ترتیب ، جای به خاطر ندارم که گفته ایی ، چیزی در مورد تغییر نام افغانستان داشته باشند . البته ایشان به نام قاره آسیا بر مناطقی که در حوزه